کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : سعید مرادی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

خَلق و خُلق نبوی سیرت پیـغـمبر داشت          اربـاً اربـا بـدنی در وسط محـشر داشت
اشـبه الـنـاس حـرم، هـسـتی لـیـلا اکـبـر          بـاغـی از لاله به روی بدن پرپر داشت


قـرة العـیـن حرم بود و حـرم دیـد عـلـی          به تن پارۀ خود صفحه‌ای از خنجر داشت
پسر خون خـدا غـرق به خـون بود ولی          یـادی از تـشنگی لعـل لب اصغر داشت
غزلی رفت ولی مصرع خونین برگشت          با همان حال نـشانی ز غـم مـادر داشت
او عـلـی بن حـسین بـن عـلـی بـود ولـی          وسط معرکه‌ها هیبتِ چون حیـدر داشت
چه کشید از غـم او شاه شهیدان افـسوس          حـرم از ماتـم او نیز دلی مضطر داشت
هرکس آمد به تنش نیزه فرو کرد و کشید          زینب از غصۀ او دیـدۀ گـریان تر داشت
بدنش ریخـت بهـم روی زمین دَرهم شد          قطعه قطعه شده بود و دل غم پرور داشت
نیزه‌ها خورده تنش خورد شد از تیر و تبر          آیــه‌هـای بــدنـش آیــنــۀ کــوثــر داشـت
دست و پا روی زمین بود و بدن دست پدر          شاه عطشان به دلش کوه غم و آذر داشت

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر

شاعر : محمد کیخسروی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

سوی میدان رفتنت اصرار میخواهد مگر؟           شوق چشمت از پدر انکار میخواهد مگر؟
تو خودت پیغمبری و وارث تیـغ دو سر           رزم شیر پهلوان هـشدار میخواهد مگر؟


دورۀ تحصیـلیت در مکـتـب عـباس بود           با وجودت لشگرم سردار میخواهد مگر؟
چند گامی در برم‌بردار و بعد از آن برو           لاجـرم در سیـنـه‌ام ‌آزار میخواهد مگـر؟

اکـبـرم پـشت و پـنـاه تو دعـای عـمـه‌ات

اکــبـرم‌ نـام قـشـنـگ تـو نـوای عـمـه‌ات

در کشاکشهای جنگیدن صدایت قـطع شد           سـنگ ‌آمـد نـالـۀ یـا ربـنـایـت قـطـع شـد
ضربه‌های پشت هم کرده تو را از هم سوا؟           یا که زیر تیغ دشمن دست و پایت قطع شد
نیزه داری نیزه‌ای در پهلویت جا کرد و رفت           بعد از آن دیگر نفسهای رهایت‌ قطع شد

جـرم ‌تـو حُـب یـدالله اسـت مـثـل مـادرم

سیـنـه و بـازوی تو بشکـست مثل مادرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ضربه‌های پشت هم کرده تو را از هم سوا؟           یا که زیر سم‌مرکب دست و پایت قطع شد

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بین هـمـهـمـه به لشگـر کـفّـار آمده            بر جـنگ کـوفه احـمد مخـتـار آمده

انگار این جـمالِ جمیل پیـمبر است            یا حـیـدر است اینکه به پیکـار آمده


تا نام خویش را به رجز گفت با سپاه            در جبهه پیک خوش خبر انگار آمده

نامش علی است، پس به قتالش همه به پیش            غـافـل از اینکه حـیـدر کـرّار آمـده

دوری زد و به لشگر کفار حمله بُرد            چه نعـش ها که روی هم انبار آمده

دیدند که حریف قـتـالـش نمی‌شـوند            گـفـتـنـد وقـت حـیـلـۀ پـیـکـار آمـده

در این قتال حیلۀ کوفی محاصره است            بـد فــتـنـه‌ای ز دشـمـن قــدّار آمـده

یوسف کُشان دوباره چرا چاه می‌کَنَند            انـگـار جـنـس تـازه به بـازار آمـده

دیگر نشد شجاعت خود را نشان دهد            از بس در این مـقـاتـله کـفـتـار آمده

آمـیـخـتـه زره به تن پـاره پـاره‌اش            چندین سنان و نیزه به یک کار آمده

حالا صدای اکـبر لیلا رسـد بگوش            بـابـا بـیـا کـه لـحــظـۀ دیــدار آمـده

این نعش قطعه قطعه که ببینی جوان تست            با من پیـمـبـر است به گـفـتـار آمده

کام مرا به جـام بهـشتـی کـند خنک            وقـت وصـال حـضـرت دادار آمـده

صورت نمانده تا که پدر بوسه‌ای زند            ایـنجـا صـدای خـنـدۀ حُـضّـار آمـده

بِین صدای هـلهله‌ها نـالـه‌ای رسیـد            این زینب است لطمه به رخسار آمده

برخـیـز زیـنـبم؛ که بَرَد جـسم اکـبـرم           عـبـاس بـا دو دیـدۀ خــونـبـار آمـده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

این هـمـهـمـه به لشگـر کـفـار آمده            بر جـنگ کـوفه احـمد مخـتـار آمده

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت­ های معتبر تغییر داده شد؛ زیرا بر خلاف آنچه گفته می‌شود مطابق با استناد به کتب معتبر همچون: تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۶؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۸؛ اللهوف ۹۹؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۸؛ الکامل فی‌التّاریخ ج۱۱ ص ۱۸۴؛ مَقْتَل خوارزمی ج۲ ص ۲۷۳؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۴۴؛ منتهی الآمال ۴۴۲؛ نفس المهموم ۲۷۰؛ کبریت احمر ۱۸۵؛ مقتل امام حسین ۱۵۳؛ مقتل مقرّم۲۳۱؛ قمقام ۴۳۳؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۰ و .... سیدالشهدا عليه‌السلام خواهرش حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را از روی جسم غرقه بخون علی اکبر بلند کرد و دلداری داد، داستان ساختگی دلداری حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به سیدالشهدا برای اولین در قرن چهاردهم در کتاب معالی السبطین آنهم بدون هیچ سندی تحریف شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

قُم یا اخی، که در خطر افتاده جان تو            عـبـاس بـا دو دیـدۀ خــونـبـار آمـده

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مهدی علی قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چقدَر تـیر و سنـان در تن اکـبر مـانده            خنده بر روی لب این همه لشکر مانده

بین این دشت تـمـام تن او پـخـش شده            هر طرف قطعه ای از پیکر اکبر مانده


ارباً اربا شده آنگـونـه عـلی اکـبر من            که از او در همه جا نفحۀعـنـبر مانده

زانـویـم از رمـق افـتاد و زمین افتادم            کمرم تا شد از این داغ... شدم درمانده

به کـنـار بـدنش خـشک شده این بـدنم            از علی‌اکبر من یک علی‌اصغر مانده؟!

خواستم بوسه زنم بر بـدنش، آه...نشد            جای بوسه به تن این گـل پرپر مانده؟

یاد اصوات اذانش جـگـرم را سوزاند            حسرت یک نگهش بر دل مضطر مانده

به روی پـیـکـر او پیکـر من افـتـاد و            خواهرم در بر من دست به معجر مانده

کار من نیست علی را ببرم تا به حرم            زحـمـت بـردن او دوش بـرادر مـانده

خـبـر پـر زدنـش را بـرسـانـیـد حـرم            چـشـم بر راهِ پـسر دیـدۀ خواهر مانـده

رکن من رفت... چنین خم شدنم جا دارد            به خدا رفت ازین لشگـر من فـرمانده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیاتی همچون بیت زیر اغراق است و مغایر روایات معتبر است لذا توصیه می شود از باز گوکردن آنها در مجالس خوداری شود تا هم از اغراق گوئئی پرهیز شود و هم به توصیه های علما و مراجع عمل کنیم

هرچه کـردم بدنش بین عـبا جمع نشد            به روی خاک از این تن دو برابر مانده

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد زیرا همانگونه که بسیاری از علما در کتب جلاءالعیون ۵۷۴؛ منتخب التّواریخ ۲۲۱؛ مقتل تحقیقی ۲۳۹؛ نفس المهموم ۲۷۵؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۵۵۸ و دیگر کتب معتبر نوشته ­اند مادر حضرت علی اکبر در کربلا نبوده و قبل از واقعۀ کربلا فوت کرده است.  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خـبـر پـر زدنـش را بـرسـانـیـد حـرم            چـشـم بر راهِ پـسـر دیـدۀ مـادر مانـده

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : محمد جواد مهدوی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چـقـدر سخت کـشیـدی نـفـس آخـر را            ریختی در وسط معـرکه بال و پَـر را

یـادگـار پـدر خـاک، به خـاک افـتادی            رنگ تکـرار زدی خـاطـرۀ مـادر را


تو که آیـیـنـه در آیـیـنه رسـول اللهـی            چه کسی جمع کند این همه پیغمبر را

دانه دانه شـده‌ای سیب حـرم، مثل انار            نیزه‌ای چیده و برده است غنیمت سر را

خنجر و تیغ و…عجب آینه کاری شده‌ای            قـاصـد حـادثـه آورده غـمـی دیگر را

بوده تابوت تو یک عمر به دوش پدرت            آمـده بـیـن عـبـایـش بـبــرد پـیـکـر را

هـمـۀ قـافـلـه را از نـفـس انداخـتـه‌ای            چـقـدر سخـت کـشیـدی نـفـس آخـر را

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا            نقطه نقطه سخن از خشکی کام است بیا

بـرق چـشم تو و خشم تو برای دشمن            یا اخـا تـیـغ کـشـیـده ز نـیـام است بـیا


دیـر شد؛ کـرده‌ام از آمدنت قـطع امید            بی‌تو در چشم علی خواب حرام است بیا

خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز            نام تو زمـزمـه و رمـز قـیـام است بیا

هـمـۀ اهـل حـرم تـشـنـۀ دیـدار تـوأنـد            تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا

تو نـرو تا نـرود بـی‌تو اسـارت زینب            کوفـیان را زدن طفـل، مـرام است بیا

تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند            خنجـر سنگـدلِ شـمـر به نـام است بیا

تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت            بعد از این زینب من راهی شام است بیا

هـمه گـفـتـند بیا در حـرم و گـفـتی تو            یـا اخـا کـار ابا لـفـضل تـمـام است بیا

ای خداوند ادب، خالـق غـیرت، عباس            لشگـر کـوفـه فـراسـوی امـام است بیا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : مهدی علی قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ساقی بریز باده که فصل شراب شد            بر ما مـدال نـوکـریت انـتـساب شد

مسلم پس از نگـاه کـریـمانۀ تو بود            در خانۀ عـلی به گـدایی حساب شد


دستت جدا شده که بگیری تو از کرم            دست کسی که در به درِ بوتراب شد

وقـتـی شنـیـد امّ بـنـین قـصـۀ تو را            ازماجرای دست تو قلبش کباب شد

رفـتی کـنـار آب ولـی تـشـنـه آمدی            از غـصه قـلب آب برای تو آب شد

یابن عـلی، شبـیه پـدر این محاسنـت            با ضربه‌ای به خون سر تو خضاب شد

تیر سه شعبه‌ای که به جسم تو زد عدو            بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد

بی تو درون شام بـلا لفظ خـارجی            بر خـاندان پـاک پیـمبـر خطاب شد

ای تکـیه گـاه زینب کـبری بیا ببین            خواهر چگونه وارد بزم شراب شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا سلمان پیش از به دنیا آمدن حضرت عباس مرید امیرالمومنین بود لذا کلمۀ مسلم جایگزین گردید که دارای ایهام و به دو معنایی « مسلم بن عقیل» و « مسلمان» می باشد.

سلمان پس از نگاه کـریمانۀ تو بود            در خانۀ عـلی به گـدایی حساب شد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنیدزیرا موضوع تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است

تیر سه شعبه‌ای که به چشم تو زد عدو            بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد

بیت زیر به دلیل عدم رعایت توصیه های علما و مراجع و عدم رعایت شأن اهل بیت در مصرع دوم حذف شد

وقتی ز روی اسب فتادی تو بر زمین            دشمن به فکر غارت و کشف حجاب شد

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمد علی مجاهدی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دیـده‌ام در کـربـلای دسـت تـو            عـالـمـی را مـبـتـلای دست تو

کربـلا اینـقـدر شیـدایی نداشت            بی‌تو و بی مـاجـرای دست تو


علقمه در علـقـمه تـکـثـیـر شد            مـوج پـژواک صدای دست تو

دیـدم از آغـاز پـایـانی نـداشت            قـصۀ خـونگـریه‌های دست تو

چشم من با گریه می‌بندد دخیل            بر ضریـح با صفـای دست تو

هر که با دست تو دارد عالمی            من که می‌میرم برای دست تو

تا همیشه دست تو مشکل گشاست            ای خدا مشکل گشای دست تو

اوفـتـاد از پـا امــام عــاشـقـان            تا که خالی دیـد جای دست تو

آب پاکی روی دست آب ریخت            ای به قـربـان صفای دست تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد

خم شد و برداشت و با احترام            بوسه زد بر پاره‌های دست تو

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس

شاعر : سعید کمیجانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ترک به روی لبت از خجـالت افـتاده            و رد نـیـزه به روی کـمـانـت افـتـاده

پس از نیامدن و چند لحظه تاخـیرت            درون خـیـمـه رقـیـه به لـکـنت افتاده


تو آبـروی حـرم بودی ای دلاور من            ببـین چگونه حـرم از صلابت افـتاده

بگو چگونه تورا در بغـل بگـیرم من            چـقـدر؛ نـیـزه به قـصد اهـانت افتاده

به من بگو تو برادر فقط همین یکبار            که چـند ساعت دیگـر حسیـنت افتاده

صدای هـلـهـلـه می‌آید از سپـاه یـزید            ببـیـن حسیـن تو از استـقـامـت افـتاده

ترک به روی لبت از خجـالت افـتاده            و رد نـیـزه بـه روی کـمـانـت افـتاده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد

عـلـم بـدوش حـرم ای امیـر علقـمه‌ام            چگـونه  نـیـزه به جـان دهـانت افتاده

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن و مغایرت با روایت های تاریخی حذف شد؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

سرت زمان شهادت به چادر خـاکـی            سرم درون تـنـور از جـسارت افتاده

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : سعید مرادی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آیــۀ انـّـا فــتــحــنــای  قــیـام کــربــلا            آیـت الله مـعـظـم سـیـد ارض و ســمـا
حضرت ذُخر الحسین آیینۀ لطف خـدا            یابن قتال العرب یابن عـلی المرتضی


شیر مرد هـاشمی سردار دشت نـیـنوا            یـوسـف ام الـبـنـیـن آقـای کـل مـاسـوا
ساقی لب تشنگان دریـای ایثـار و حیا            ای امیر علقمه سلطان عرش و کبریا
حضرت باب الحـوائج قـبـلۀ اهـل ولا            بهترین تفسیر أو ادنی و هم قـالـو بـلا
تـشنـۀ دریـا دل ای امید اهل خـیـمه‌ها            ای قیامت قامت ای مصداق والشمس والضحی
حضرت باب الحسین ای کوه تقوا و صفا            ای علمدار حرم سرلشکر صاحب لوا
مظهرعشق و ادب یاساقی مشکل گشا            ای فـروغ سرمدی ای چـشمـۀ آب بقا
ای امیر لشکر سلطان مصباح الهـدی            حضرت پشت و پـناه پـادشاه سـر جدا
ای سپهر غیرت و عـزت همای دلربا            عالَمی در وادی عـشق تو باشد مبطلا
محور خلقت تویی ای شافع روز جزا            گوشۀ چشمی نما از لطف و رحمت بر گدا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : بهنام فرشی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آه از آن دم خیمه‌ها در اضطراب افتاده بود           حـضرت سـقـا کـنـار نهـر آب افتاده بود

هم امیـد تشنـگـان هم قـوّتِ قـلب حـسین           هـم تــمـامِ آرزوهای  ربـاب افـتـاده بـود


تا زمین خورد آن شغالانِ فـراری آمدند           شیر بی‌پـنجه ولی روی تراب افتاده بود

امتزاج خاک و خون در صورتش معلوم کرد           پـای سـقـا گـویـیا بـنـد رکـاب افـتاده بود

سرور خوبان عالم تا شنید ادرک اخاک           آمد آنجـایی که پـور بوتـراب افـتاده بود

اتـفـاقـی نـادر و بـیـگـانـه با عـلـم نجـوم           مــاه روی زانــوان آفــتـاب افـتـاده بـود

در تمام مـدت سی سال و انـدی نـوکری           بار دوم بود پیش او به خواب افتاده بود

دست‌ها تک تک تیمّم کرد صورت هم جدا           از شکوه سجده، در سجده ثواب افتاده بود

قدِّ رعنا،روی اسب و یک تنِ بی‌تکیه گاه           عـلت اینهـا بود ایـنـگـونه خـراب افـتاده

چیست اسباب شفاعت بر غلامان حسین!           عالمی در این سوال امّا جواب افتاده بود

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

پُـر از گـره شده کـارم گره گـشا افتاد            عـلـیِ در نـجـفـم بـیـن کــربــلا افـتـاد

چه زخمها به تنش بود و باز ناله نکرد            به فکر غربت من بود و بی‌صدا افتاد


تمام هوش و حواسش به خیمه بود و به مشک            کسی شکست پرش را و بی هوا افتاد

چنان عمود به فرق سرش اصابت کرد            که استـخـوان سـر او به چـند جا افتاد

بلند مرتـبه شاهی قـدش خـمیـده شد و            بـلـنـد مـرتـبـه سـردار زیــر پـا افـتـاد

بـرادرم که صـدا کرد خـوب فـهـمـیدم            به دست بـوسـی زهـرا رسیـد تا افـتاد

خـبـر رسیـد کـه امـنـیـت حـرم رفـتـه            خـبـر رسیـد زنـی بین خـیـمـه‌ها افـتاد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چون عطش را مدار ابالفضل است            روضـۀ روزه دار اباالـفـضل است
بـا هــمـان مَـشـک خــالـی و پــاره            ســاقی روزگـار ابـا الـفـضـل است


ذکـر مـا تـا بـه صبـح، یـا عـلـی و            بــینِ لـیـل و نهار ابا الـفـضل است
سـورۀ فـجـر مـا شـده ست حـسیـن            سـورۀ إنـفـِطـار ابـا الـفـضـل اسـت
در مـــواســات و در وفــــا و ادب            اوّلْ آمــوزگــار ابـا الـفـضـل اسـت
نـه فـقـط ما که مـاه معـتـرف است            مـاهِ شـبـهـای تـار ابا الـفـضل است
از ازل بــوده اسـت پـــا بـــر جـــا            تـا ابـد بـرقـرار، ابـا الـفـضل اسـت
پــیــشِ زهـــرا بـــرای أمّ بــنــیــن            مـایــۀ افــتـخــار ابا الـفـضـل اسـت
هـمـه بـعـد از ظـهــور مـی‌بــیـنـنـد            که عـلـمـدارِ یـار اباالـفـضـل اسـت
عَــضـُدِالـحَـیْـدر اسـت یـعــنـی کـه            دست پـروردگـار اباالـفـضـل است
قـوس ابــرویِ او بـه مـا فـهـمــانـد            الگــوی ذوالـفـقـار ابا الفـضل است
سَــرو افـتـاده‌ای که بـر تـن اوست            زخم بیش از هـزار ابا الفضل است
آنـکــه بــاریـده تــیــر بــر ســر او            از یـمـیـن و یـسـار اباالفـضل است
بـر جـبـیـن حـسیـن حـک شـده کـه            عـلّـت انـکـسـار ابـا الـفـضـل اسـت

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

در بیـن این شب ها شب تو فرق دارد            چون بیـن ما اصلاً تـب تو فـرق دارد

از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد            مـعـلـوم شـد که منـصب تو فرق دارد


مـثـل عـلـی مـرد خــدا؛ مـرد دعـایـی            در سجـده یـارب یـارب تو فرق دارد

عـباسیـون را به بصیـرت می‌شنـاسند            آقــا اصــول مـکــتـب تـو فــرق دارد

تو پـیـر عـشقی میـر عـشاق الحـسینی            بـا کـل عــالـم مـذهـب تـو فــرق دارد

با دست دادن عـشق را اثـبـات کردی            طــرز بـیــان مـطـلـب تـو فـرق دارد

وقتی که زانـو میزنی در پـای محـمل            یـعـنـی رکــاب زیـنـب تـو فـرق دارد

در دست هایت آب بود اما نـخـوردی            از تـشـنـگـی زخـم لـب تو فـرق دارد

وقـتی به تو آقا به نـفسی انت را گفت            در آسمـان جبـرئیل فـوراً مرحبا گفت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : عباس حداد کاشانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

شهسوار عشق چون آهنگ میدان می‌کند           خاطر جمعی چو موی خود پریشان می‌کند

اشک خونین می‌چکد از دیده بر دامان صبر           هر زمان یاد از جوانان و عزیزان می‌کند


بشنو از خیل فداکارش که یک عباس او           عقل را در کشور جان مات و حیران می‌کند

گاه دست خویش را در راه قرآن می‌دهد           گاه وجان خویش را تسلیم جانان می‌کند

موج زن شط و دلش خون و لبش پیش فرات           از عطش خون بر دل لعل بدخشان می‌کند

آب می‌خواهد خدایش آب کوثـر می‌دهـد           دست می‌خواهد خدایش باغ رضوان می‌دهد

از برای خـاطر بی دستی اش دست خـدا           هر کجـا هر مشکـلی داریم آسان می‌کند

ای طبـیب دردمنـدان دردمـنـدم دردمنـد           درد می‌دانی چه با ما دردمنـدان می‌کـند

خلق می دانند در دارالشفای قرب دوست           دردها را  بیـشتر عـباس درمـان می‌کند

ما همه زار و نزاریم و توئی باب مـراد           خـانـۀ امیـد ما را اشک ویـران می‌کـنـد

می‌کند بنیاد هستی موج طوفان خیز اشک           سیل اگر پی در پی آید آب طغیان می‌کند

گر کسی حداد، از شهری بپرسد وصف شعر           بیـشتر تعـریف از اشعـار کاشان می‌کند

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تو شیـر شیـر خـداونـد اکـبری عباس!            تو ذوالفـقار حسینی و حیـدری عباس!

قسم به دیده و دستت که شد فدای حسین            همیشه دیـده و دسـت بـرادری عباس!


تو باب حاجت و باب‌المراد و باب حسین            تو از تمام شهیدان حق، سری عباس!

عجب نه گر به تو زهرا پسر خطاب کند            که در جلال، حسیـن مکـرری عباس!

به دوش توست لوای حسین در صـف محشر            پس از علی تو علمدار محشری عباس!

تو دستیـار حسینـی، اگـر‌چه بـی‌دستـی            تـو پـایدارتـرین دسـت داوری عـباس!

حسین را نه فـقـط ظهر روز عـاشورا            همیشه میر و عـلمدار لشکری عباس!

به خون فرق سر و دست و صورتت سوگند            تو شهر خون خداوند را دری عبـاس!

روا بـوَد کـه بــه آب فـرات نـاز کـنی            فرات چیست؟ تو فرزند کوثری عباس!

هـزار مرتبـه"میثم" فـدای خاک رهت            کـه تـو فــدایـیِ آل‌پـیــمـبـری عـبـاس!

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : علیرضا لک نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای دسـت تـو تـلاطـم امـواج آب‌هـا            ای سـایـه‌ات نبـود هـمه اضـراب‌ها

"فـهـمـیـده‌اند جـاذبـۀ توست عـلّت"            نشکستن غـرور زمین از شهاب‌ها


پرواز می‌کنی و همه غبطه می‌خورند            پـشت سـرت تـمامـی حـدّ نصاب‌ها

در هرچه گفته‌اند نظر می‌کنم تویی            خارج از این شعور حساب و کتاب‌ها

مشک پُر آب بر سر دستت گرفته‌ای            در انــتــظـار آمــدن تــو ربــاب‌هـا

امّا چه زود صحنه به هم خورد و می‌شوند            شـرمـنـدۀ زلال نـگـاه تـو ... آب‌ها

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

تا نور قمر هست به سر، سایه سری هست            هر جا که علم رفته به بالا، خبری هست

هر جا که خط و خال و قد و قامت و ابروست            دنبال سرش چشم و نگاه و نظری هست


وقتی که تو را پور ابا الغـوث نوشتـند            یعنی که برای دل زهـرا ثمری هست

گـفـتند تو را کـاشف کـرب دل ارباب            با بودن تو از غم و غصه اثری هست؟

تا پشت و پناهش تویی قامت نکند خم            تا هست علمدار کنارش، کمری هست

یک لحـظه کـنار تو دل خیمه نلـرزید            عباس اگر هست، یـقـیـناً سپری هست

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترجیع بند

ذکـرت ای عباس مستم می‌کند           مست چون جـام الـستم می‌کند

گرچه اهل عـقل تکـفـیرم کنند           عـشق، تاسـوعا پـرستم می‌کند


درس تاسـوعا مواسات و ادب           پس ادب در هر نشستم می‌کند

درس عباس است درس بندگی           طاعـتـت یکـتـا پرستم  می‌کند

روح اقـدام بـصیـرت سـاز تو           آگـه از بـالا و پـسـتـم می‌کـنـد

شیوۀ خـوب عـلـم بگـرفـتـنـت           کـار را تـعـلـیـم دستـم می‌کـنـد

بازهم میگـویم ای مـولای من           نام زیـبـای تـو مـسـتـم می‌کـند

سـاقـیـا جـان امـیـر المـومـنـین

اکـفــیـانـی ای یــلِ اُمّ الـبـنـیـن

ای حـریـمـت قــبـلـۀ اهـل وفـا           صـاحـب آن بـارگـاه بـا صـفـا

گوشه ای از آن حـرم جایم بده           تـا بــمـانـم در شـبـســتـان وفـا

دست ما را هم بدستانت بگـیر           دور از تو، می‌شـویم اهـل جـفا

زانچه از سلطان به سائل می‌رسد           محرمم کن در عیان یا در خفا

پا نهـادی جـای پـای رهـبـرت           عـاشقانت هم مـریـدت از قـفـا

گر تو را مولا بنفسی انت گفت           زانکه تو بودی غـلام مصطفا

ای غلام مصطفی روحی فداک           درس‌ هـا دادی به اُردوی وفــا

سـاقـیـا جـان امـیـر المـومـنـین

اکـفــیـانـی ای یــلِ اُمّ الـبـنـیـن

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمدرضا سلیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای بسته به دست تو دل پیر و جوان‌ها            ای آنکه فرا رفته‌ای از شرح و بیان‌ها

تا عـطـر تو آمـد غـزلـم بـال در آورد            آزاد شـد از قـیـد زمـان‌ها و مـکـان‌ها


می رفت فرات از عطش عشق بمیرد            بخشید نـگـاه تو به خـونش جـریـان‌ها

مست تو فقط خیمۀ بی آب نبوده است            از دست تو مستند همه مرثیه خوان‌ها

مشک تو که افـتاد دل فـاطـمه لـرزید            خاک همه عـالم به سر تیر و کـمان‌ها

این گوشه عمو آب شد، آن گوشه سکینه            این بـیت چه بایـد بـکـند در غـم آن‌ها

ای هر چه امان نامه ببیـنید و بسوزید            این دست رد اوست بر این گونه امان‌ها

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : قصیده

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل           وی دست علی در صف پیکار اباالفضل

هم خون حسین بن عـلـی در تن پـاکـت           هم روح تو در پـیـکـر ایـثـار اباالفضل


ریحانۀ دو فـاطـمه و  مـاه سه خـورشیـد           آرام دل حــیــدر کـــرّار ابــاالــفــضـل

مـانـنـد تـو در ارتـش اســلام کـه دیــده           فـرمـانـده و سـقّـا و عـلـمـدار اباالفضل

تو مـاه بـنـی هـاشمی و ما شب تاریک           تو لالـۀ عـبـاسـی و مـا خـار اباالفـضل

هم کـاشف کـرب پـسر فـاطـمـه هـستی           هم خـیـل بنی فـاطـمه را یـار اباالفضل

بر حاجت خود کرده صد وسی وسه نوبت           هر خـسته دلی نام تو تکـرار اباالفضل

در مصر ولایت شده بر یـوسف زهـرا           تو مـشتـری و عـلـقـمه بـازار اباالفضل

عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت           کـردنـد به آقـایـی‌ات اقـرار ابـاالـفـضل

تو رسته‌ای از خویش و گرفتار حسینی           خـلـقـنـد به عـشق تو گرفـتـار اباالفضل

ما بهر تو گـریـان و زند زخـم تو خنده           پیـوسته به شمـشیـر شـرربـار اباالفضل

برخـیـز سکـیـنه به حـرم منتظر توست           جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل

از سـوز عطش آب شده طفـل سه ساله           مگـذار بـگـریـد به حـرم زار اباالفضل

تا آن که بـبـیـنـنـد بـه تـن دست نـداری           یک‌لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل

مـگـذار رود زیـنب کـبـری به اسـیـری           ای دست علی، دست برون آر اباالفضل

کی گفته تن پاک تو در علقـمه تنهاست           گـردیـده تو را فـاطـمـه زوّار اباالفضل

خـون دل ما را که شده اشـک عـزایـت           زهـرا و حـسیـن‌انـد خـریـدار اباالـفضل

مـگـذار شود خـشک دمـی دیـدۀ "میثم"           چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد موضوع تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است

تو چـشم حـسینی که زده تیر به چشمت           ای دور حـرم چـشـم تو بیدار اباالفضل